عضو هیئت علمی دانشگاه تهران عنوان کرد:
گروه دانشگاه: پویازاده با اشاره به جای خالی علوم درجه دوم در رشته علوم قرآن، «روششناسی علوم» و «فلسفه تاریخ» را دروسی ضروری برای این رشته دانست و گفت: بدون این علوم، امکان تحول در رشته علوم قرآن و تحقیقی شدن آن وجود ندارد.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) چندی است که سلسله نشستهایی با عنوان «مطالعات قرآنی، وضعیت حال، چشمانداز آینده» برگزار میشود و در آنها مباحث مهمی در رابطه با وضعیت قرآنپژوهی کنونی کشور و آسیبشناسی آن مطرح شده است.
در خصوص مباحث مطرحشده در این نشستها، با اعظم پویازاده، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن دانشگاه تهران به گفتوگو نشستیم که مشروح آن در ادامه میآید.
ایکنا: خانم پویازاده نظر شما در رابطه با بحث و گفتوگویی که در رابطه با رشته علوم قرآن و وضعیت مطالعات قرآنی درگرفته است چیست؟ و با توجه به اطلاعی که در این زمینه دارید شما با کدام جنبههای مباحث مطرح شده موافق هستید؟
بله، مدتی است که بحث پرثمری در باب تحول در مطالعات قرآنی جاری شده است و محققان و اساتید این رشته در حوزه و دانشگاه به اظهار نظر در این باره پرداختهاند. گرچه ادامه این بحثها همچنان ضروری به نظر میرسد، اما به نظر من لازم است به مرحله عملیتری وارد شد.
در مجموع این محققان نیازها و خلأهای این رشته را در دو حوزه مباحث «درباره قرآن» و مباحث «در قرآن» مطرح کردهاند. جناب آقای ایازی علاوه بر بیان نیاز این رشته به بحثهای زبان قرآن و نشانهشناسی و سمانتیک و دیگر علوم لازم برای فهم قرآن، بر نوع خاصی از تفسیر یعنی تفسیر مقاصدی تأکید کردند. آقای شاکر جای مطالعات تطبیقی قرآن و عهدین را در این رشته خالی دیدند. آقای کریمینیا آشنایی با روشهای غربیان در مطالعات قرآنی را لازم دیدند و میان این مطالعات در غرب و در میان مسلمانان مقایسهای انجام دادند. آقای حامد شیواپور استفاده از روشهای نو در مطالعات قرآنی را ضروری دانستند. آقای مهدویراد توجه به سنت و استخراج نکتههای تازه از آن را مورد نیاز دانستند و به طور کلی همگی اذعان داشتند که گرچه در این حوزه تحولاتی صورت گرفته، اما همچنان نیاز به تحولات بیشتر وجود دارد.
به نظر میرسد اینک لازم است قدری ریزتر و عملیتر وارد این موضوع شد و درباره دروس لازم برای این رشته مشخصاً سخن گفت.
ایکنا: به طور مشخص خود شما در این باره نظری دارید؟ آیا مسائلی مد نظر شماست که باید به آنها ورود کرد و درباره آنها گفتوگو داشت و تصمیماتی اتخاذ کرد؟
من سخنم را با نظر به کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث آغاز میکنم. در این رشته در کل دو حوزه قرآن و حدیث وجود دارد که واحدهای درسی حول محور آن دو سامان مییابند. در کارشناسی ارشد 28 واحد درسی وجود دارد و 4 واحد پایاننامه. از آن جا که این واحدها محدودند، باید در انتخابشان دقت کرد. در دوران دانشجویی ما این واحدها خیلی بیشتر بود و به 50 واحد میرسید. اما متأسفانه تعداد آنها تقلیل یافته است و همین کاهش یکی از عوامل پایین آمدن سطح علمی در دانشگاه شده است.
فاصله ورود دانشجویان به دانشگاه با دستیابی به مدرک بسیار کوتاهتر شده و این خیلی چیزها را تحت الشعاع قرار داده است. دانشجو همیشه برای تحقیق و تفکر فرصتی ندارد. هنوز با کارشناسی ارشد انسی نگرفته، باید آن را ترک کند. استاد نیز همیشه باید ملاحظه او را بکند.
در هر حال، دست کم در دانشگاه تهران درسی با عنوان «روش تحقیق» به عنوان پیشنیاز وجود دارد که به نظر من باید به «روششناسی علوم» تغییر یابد. این واحد نباید جزء واحدهای درسی محسوب شده و جای را بر یک واحد درسی ضروری برای این رشته تنگ کند. دانشجویی که استفاده از نرمافزارها، و شیوه نگارش و مقالهنویسی نمیداند، نباید مجاز به گرفتن پایاننامه باشد. در دوره کارشناسی همین واحد درسی هست و همه این آموزشها باید آن جا انجام گرفته باشد. حتی اگر دانشجویی همچنان احساس نیاز به آموختن آن میکند، باید از کلاسهای فوق برنامه در دانشگاههای مختلف یا نهادهای مختلف موجود در دانشگاهها استفاده کند. نباید وقت دانشگاه، دانشجو و استاد در کارشناسی ارشد برای این درس گرفته شود.
زمانی که من دانشجو بودم و حتی تا حدود 7 یا 8 سالی هم که مشغول تدریس بودم، در دوره کارشناسی هم در درس «روش تحقیق» در واقع روششناسی علوم و به تعبیر دیگر «فلسفه علم» تدریس میشد. من خود مدتی این درس را به عهده داشتم. اما ناگهان دیدم محتوای آن به روش مقاله نوشتن و تحقیق کردن تغییر کرده است و هیچ وقت علتش را متوجه نشدم. البته نمیگویم این لازم نیست، اما آن هم درس بسیار مفیدی برای دانشجویان بود.
در کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشجو باید با روشهای هر علم آشنایی پیدا کند تا بعد بتواند با روششناسی در علوم انسانی و در نهایت روششناسی در علوم قرآن و حدیث آشنا شود. آگاهی از این روشها نگاه گستردهای به دانشجو میدهد تا جای رشته خود را در میان آنها پیدا کند. او باید بداند در علوم تجربی یک دانشمند از چه راهی به نتایج خود میرسد و در علوم عقلی چطور و بعد جای علوم انسانی را در این میان بشناسد. همین طور باید با روشهای مطالعات دینشناسی آشنا شود؛ چرا که کار او شناخت دین است.
ایکنا: آیا واحد درسی دیگری را هم برای رشته علوم قران و حدیث لازم میدانید؟
علاوه بر «روششناسی علوم» به طور کلی، واحد درسی «فلسفه تاریخ» برای این رشته ضروری است. گر چه این عنوان ذیل روششناسی علوم قرار میگیرد، اما باید یک درس اختصاصی باشد. دلیل تأکید بر این مطلب این است که قرآن و حدیث هر دو از طریق تاریخ به دست ما رسیدهاند و هر دو - با اصطلاحات علوم قرآن و حدیث - "نقل"اند؛ نقل هم روش تحقیق خود را دارد.
هر دوی این دو علم از طریق روششناسی تاریخی مورد بررسی قرار میگیرند. در این جا ما با گزارههای تاریخی روبرو هستیم که هم برای بررسی وثاقت آنها و هم چگونگی فهم آنها باید به روشهای تاریخی مجهز شد. قرآن و روایات سند هستند و روش بررسی آنها روش بررسی دیگر اسناد تاریخی است. این مباحث در فلسفه تاریخ مطرح میشوند. به طور خلاصه باید بگویم که جای علوم درجه دوم که روششناسی علوم و فلسفه تاریخ در زمره آنهاست، در دروس این رشته کاملاً خالی است و بدون این علوم، امکان تحول در این رشته و تحقیقی شدن این رشته وجود ندارد.